Image Description

اساس تحول باید بر «ملاحظه عناصر اصلی هویت ملی» قرار داده شود که آرمان‌های اساسی مهمترین آنهاست(مقام معظم رهبری مدظله العالی).

دریاچه ارومیه

از نگین آذربایجان تا بستر نمک؛ تراژدی دریاچه ارومیه

دریاچه ارومیه که زمانی زیستگاه هزاران پرنده مهاجر و منبع معیشت میلیون‌ها نفر بود، امروز به بیابانی نمک‌زده و تهدیدی برای سلامت و اقتصاد منطقه تبدیل شده است. خشک شدن آن پیامدهایی از طوفان‌های سمی تا مهاجرت اجباری و از دست رفتن میراث فرهنگی را رقم زده است. کارشناسان هشدار می‌دهند که بدون مدیریت پایدار منابع آب، تراژدی ارومیه می‌تواند در مقیاسی جهانی تکرار شود.

تاریخ : 1404/06/18

عکس اطلاعیه

دریاچه ارومیه زمانی یکی از مهم‌ترین زیستگاه‌های خاورمیانه بود؛ میزبان بیش از ۲۱۲ گونه پرنده، ۲۷ پستاندار و هزاران آرتمیا که غذای اصلی پرندگان مهاجری چون فلامینگوها بود. اما اکنون، در سال جاری، این دریاچه به‌طور کامل خشک شده است.

مطالعات علمی نشان می‌دهد که از سال ۱۹۹۵ سطح آب آن بیش از ۷ متر کاهش یافته و مساحتش از ۵۵۰۰ کیلومتر مربع به صفر رسیده است. پژوهش سال ۲۰۲۳ در Journal of Arid Land سهم تغییرات اقلیمی را تنها ۳۱ درصد دانسته و ۶۹ درصد بحران را نتیجه سدسازی گسترده و آبیاری ناکارآمد معرفی می‌کند.

بستر خشک‌شده، کانون طوفان‌های نمکی و سمی شده که طبق گزارش Environmental Science and Pollution Research در سال ۲۰۲۲، ذرات معلق (PM10) را تا ۴۰ درصد افزایش داده و سلامت تنفسی و قلبی ساکنان را تهدید می‌کند. شوری آب‌های زیرزمینی هم به بیش از ۲۴۰ ppt رسیده و کشاورزی را غیرممکن ساخته است.

از دست رفتن دریاچه تأثیرات عمیقی بر اقلیم محلی گذاشته: دما ۱.۵ درجه بالا رفته، بارندگی ۱۵ درصد کاهش یافته و چرخه‌های خشکسالی شدت یافته‌اند. بیش از ۳۸ درصد حوضه اکنون در معرض بیابان‌زایی شدید قرار دارد؛ شرایطی مشابه با فاجعه دریاچه آرال.

پیامدهای اجتماعی-اقتصادی فاجعه نیز سنگین است:

  • ۳۰ درصد زمین‌های کشاورزی به دلیل شوری از بین رفته‌اند.

  • بازده محصولات از سال ۲۰۰۰ حدود ۴۰ درصد سقوط کرده است.

  • گردشگری درمانی و طبیعی تقریباً نابود شده و تعداد بازدیدکنندگان از نیم میلیون به کمتر از ۵۰ هزار نفر کاهش یافته.

  • بیش از ۱۲ هزار شغل از بین رفته و خسارت سالانه ۱.۵ میلیارد دلار برآورد می‌شود.

مهاجرت اجباری نیز شدت گرفته است. بر اساس پژوهش‌های GeoJournal، ۷۰ درصد خانوارهای روستایی به فکر ترک منطقه‌اند و برخی روستاها تا ۳۰ درصد جمعیت خود را از دست داده‌اند. این مهاجرت روستایی، فقر و جرم شهری را در تبریز و تهران افزایش داده است.

فراتر از اقتصاد، پیامدهای روانی و فرهنگی نیز عمیق است. ساکنان منطقه احساس از دست رفتن میراث فرهنگی و سنت‌هایی چون گل‌درمانی را دارند. بر اساس پژوهش دانشگاه حاجت‌تپه، ۸۰ درصد مردم حوضه مرگ دریاچه را معادل از دست رفتن بخشی از هویت خود می‌دانند.

در سطح سیاسی، سوءمدیریت دولتی و پروژه‌هایی مانند سدسازی و بزرگراه شهید کلانتری با انتقادات شدید روبه‌رو شده‌اند. تنها ۱۰ درصد از آب وعده‌داده‌شده در طرح احیای دریاچه (ULRP) تأمین شد. این ناکامی‌ها بی‌اعتمادی عمیق ایجاد کرده و حتی تنش‌های قومی و اعتراضات محلی را دامن زده است.

با وجود این تاریکی‌ها، روزنه‌هایی از امید وجود دارد. پژوهش‌ها نشان می‌دهند که کاهش ۴۰ درصدی مصرف آب کشاورزی می‌تواند وضعیت هیدرولوژیکی را تثبیت کند، هرچند اجرای آن دشوار است. همچنین طرح‌های همکاری بین‌المللی برای انتقال آب یا حفاظت از تالاب‌ها می‌توانند دوباره مطرح شوند.

دریاچه ارومیه اکنون به نمادی جهانی از هشدار تبدیل شده است: یا از این فاجعه درس گرفته می‌شود، یا بستر خشک آن به یادبود شکست بشر در مدیریت منابع بدل خواهد شد.