هوشمصنوعی دیگر یک مفهوم انتزاعی یا محدود به آزمایشگاهها نیست؛ امروزه در حوزههای پزشکی، مالی، امنیت، آموزش، و حتی هنر حضوری پررنگ دارد. طبق گزارشهای بینالمللی، تا سال ۲۰۳۰، هوشمصنوعی تا ۱۵ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی افزوده خواهد کرد. با این حال، پیامدهای اجتماعی، اخلاقی، و امنیتی آن نیز نیازمند مدیریت هوشمندانه است. در این میان، اندیشکدههای حکمرانی و دانشگاهها بهعنوان بازیگران کلیدی در شکلدهی سیاستها و آموزش نسلهای آینده، نقشی حیاتی خواهند داشت.
هوشمصنوعی (AI) که روزی تنها در حد یک ایده علمی-تخیلی یا پروژههای آزمایشگاهی محدود بود، اکنون به یکی از ارکان اصلی تحولات جهانی تبدیل شدهاست. این فناوری در حوزههای متنوعی همچون پزشکی (تشخیص زودهنگام سرطان با دقت ۹۵% توسط الگوریتمهای DeepMind گوگل)، مالی (استفاده از رباتهای مشاور سرمایهگذاری مانند Wealthfront)، امنیت (تشخیص چهره در سیستمهای نظارتی چین)، آموزش (پلتفرمهای تطبیقی مانند Khan Academy)، و حتی هنر (خلق آثار نقاشی توسط الگوریتمهای تولیدی نظیر DALL-E) حضوری انکارناپذیر دارد. طبق گزارش مکینزی جهانی (۲۰۲۳)، هوشمصنوعی تا سال ۲۰۳۰ حدود ۱۵ تریلیون دلار به اقتصاد جهانی افزوده و سهمی ۲۶٪ از تولید ناخالص داخلی جهان را به خود اختصاص خواهد داد.
با این حال، این تحولات سریع و همهجانبه، پرسشهای پیچیدهای را درباره عدالت اجتماعی (مانند سوگیری الگوریتمی در سیستمهای استخدامی آمازون)، اخلاق (استفاده از AI در سلاحهای خودمختار)، و امنیت سایبری (نفوذ به سیستمهای مبتنی بر یادگیری ماشین) بههمراه آوردهاست. برای نمونه، در سال ۲۰۲۱، دادگاه ایالات متحده در مورد یک الگوریتم تشخیص چهره که نرخ خطای بالایی برای افراد رنگینپوست داشت، حکم به توقف استفاده از آن صادر کرد. این موارد نشانمیدهد که مدیریت هوشمصنوعی تنها با پیشرفت فنی محقق نمیشود، بلکه نیازمند هماهنگی نهادهای حکمرانی و آموزش نیروی انسانی آگاه است.
در این میان، اندیشکدههای حکمرانی (مانند مؤسسه Brookings در ایالات متحده، مرکز پژوهشهای مجلس و یا اندیشکده تحول حکمرانی علامه در ایران) و دانشگاهها (نظیر MIT با برنامههای بینارشتهای Ethics of AI) بهعنوان بازیگران کلیدی، مسئولیت سنگینی در ترسیم خطمشیهای جامع و تربیت نسل آینده دارند. این نهادها باید با ترکیب تخصص فنی، بینش اخلاقی، و همکاریهای فرابخشی، تضمین کنند که هوشمصنوعی نهتنها به رشد اقتصادی بینجامد، بلکه به ابزاری برای کاهش نابرابریها و ارتقای کیفیت زندگی تبدیل شود.
وضعیت کنونی هوشمصنوعی در ایران
ایران با وجود چالشهایی نظیر تحریمهای فناوری، فرار مغزها، و محدودیت دسترسی به سختافزارهای پیشرفته، در سالهای اخیر گامهای بلندی در توسعه هوشمصنوعی برداشتهاست. بر اساس گزارش مرکز ملی فضای مجازی (۱۴۰۲)، بیش از ۱۲۰ استارتآپ فعال در حوزه AI در کشور وجود دارد که عمدتاً در زمینههای پزشکی هوشمند (مانند پلتفرمهای تشخیص بیماریهای نادر)، کشاورزی دقیق (استفاده از سنجش از دور و AI برای بهینهسازی آبیاری)، و امنیت سایبری فعالیت میکنند. همچنین، سند ملی هوشمصنوعی مصوب ۱۴۰۰، با هدف تبدیل ایران به قطب منطقهای AI، بر توسعه زیرساختهای دادهای، آموزش نیروی انسانی، و تدوین قوانین اخلاقی تأکید دارد.
- نمونههای کلیدی:
- پروژه شهر هوشمند تهران با بهرهگیری از الگوریتمهای AI برای مدیریت ترافیک و مصرف انرژی.
- آزمایشگاههای هوشمصنوعی دانشگاه صنعتی شریف و دانشگاه تهران که در حوزههایی مانند پردازش زبان طبیعی (NLP) و بینایی ماشین پیشتاز هستند.
- مشارکت شرکتهای دانشبنیان در پروژههای بینالمللی نظیر چالشهای کگل (Kaggle).
- چالشهای اصلی:
- وابستگی به فناوریهای وارداتی بهدلیل تحریمها.
- نبود پایگاه دادههای باز (Open Data) باکیفیت برای آموزش مدلها.
- عدم هماهنگی بین نهادهای حاکمیتی در اجرای سند ملی AI.
نقش اندیشکدههای حکمرانی ایران
اندیشکدههایی مانند مرکز پژوهشهای مجلس، مرکز ملی فضای مجازی و اندیشکده تحول حکمرانی علامه میتوانند با انجام اقدامات زیر به بازیگران مؤثر در عصر AI تبدیل شوند:
- تدوین چارچوبهای قانونی هوشمند:
- ایجاد مقرراتی برای استفاده اخلاقی از AI در نظارت اجتماعی (مانند سیستمهای تشخیص چهره) با الهام از مدلهای اروپایی مانند GDPR.
- پیشنهاد قوانین ضد انحصار برای جلوگیری از سلطه شرکتهای بزرگ فناوری بر بازار داخلی.
- ارزیابی اثرات اجتماعی AI:
- مطالعه تأثیر اتوماسیون بر بازار کار ایران (پیشبینی حذف ۲۰٪ مشاغل اداری تا ۱۴۱۰).
- ارائه راهکار برای بازآموزی نیروی کار با همکاری وزارت کار.
- تقویت دیپلماسی فناوری:
- همکاری با کشورهای همسو (مانند روسیه و چین) برای دسترسی به سختافزارها و دانش فنی.
- مشارکت در سازمانهای بینالمللی مانند جنبش عدمتعهد برای ایجاد بلوکهای نظارتی جایگزین.
نقش دانشگاههای ایران در تربیت نیروی انسانی و تحقیقات
دانشگاهها بهعنوان موتور محرکه توسعه AI، باید در سه محور زیر تحول ایجاد کنند:
- ایجاد رشتههای میانرشتهای:
- راهاندازی دورههای ترکیبی مانند AI و حقوق (برای تدوین قوانین جدید) یا AI و علوماجتماعی (برای بررسی تأثیرات فرهنگی).
- توسعه آزمایشگاههای اخلاق هوشمصنوعی با الگوگیری از مراکزی مانند مؤسسه اخلاق هوشمصنوعی مونترال.
- همکاری با صنعت و دولت:
- اجرای پروژههای مشترک با شرکتهایی مانند شاپرک یا ایرانسل برای بهبود خدمات مالی مبتنی بر AI.
- مشارکت در پروژههای کلان ملی مانند هوشمندسازی شبکه برق یا مدیریت منابع آب.
- بینالمللیسازی تحقیقات:
- انتشار مقالات در مجلات معتبر جهانی با تمرکز بر حل مسائل بومی (مانند مدلهای پیشبینی خشکسالی).
- جذب دانشجویان بینالمللی از کشورهای منطقه برای آموزش فناوریهای AI.
راهکارهای عملی برای همسویی با چالشهای پیشرو
۱. تدوین نقشه راه اجرایی سند ملی هوشمصنوعی با تعیین مسئولیتهای شفاف برای وزارتخانههای مرتبط.
۲. تأسیس صندوق نوآوری AI با مشارکت بخش خصوصی و سرمایهگذاری خطرپذیر (VC) برای حمایت از استارتآپها.
۳. ایجاد شبکه ملی دادههای باز با اولویتدهی به حوزههای سلامت، محیطزیست، و کشاورزی.
۴. طراحی دورههای آموزشی کوتاهمدت برای سیاستگذاران با موضوعات فنی-اخلاقی AI.
۵. استفاده از ظرفیتهای دیاسپورای ایرانی برای انتقال دانش و فناوری از طریق برنامههای مشترک تحقیقاتی.
ایران با تکیهبر سرمایه انسانی جوان و تجربه تطبیق با تحریمها، میتواند به یکی از بازیگران نوآور حوزه هوشمصنوعی در منطقه تبدیل شود. تحقق این هدف، مستلزم همکاری بیوقفه اندیشکدهها در طراحی سیاستهای پیشرو، بازسازی ساختار آموزشی دانشگاهها، و تعامل سازنده با جامعه جهانی است. در غیر این صورت، خطر عقب ماندن از قطار سریعالسیر فناوری و تشدید وابستگی به خارج، آینده دیجیتال کشور را تهدید خواهد کرد.