حکمرانی چندسطحی در شهر تهران؛ چالش ناهماهنگی نهادی و پیشنهاد مدل تجمیعی اداره کلانشهر
مقدمه
چرا تهران نیاز به حکمرانی یکپارچه دارد؟ کلانشهر تهران، بهعنوان یکی از پیچیدهترین فضاهای حکمرانی در ایران، در تقاطع حجم بالای جمعیت، زیرساختهای متراکم، و پراکندگی نهادی قرار دارد. در چنین شرایطی، اداره مؤثر شهر نیازمند یکپارچگی در تصمیمسازی و اجرای سیاستها است. با وجود تنوع سازمانها و نهادهایی که در تهران فعالیت دارند، فقدان یک ساختار هماهنگ میان این بازیگران سبب شده تا فرآیندهای برنامهریزی و اجرا به شکل بخشی، موازی و بعضاً متضاد پیش روند. این مقاله از منظر یک اندیشکده سیاستپژوهی با تمرکز بر مفهوم «حکمرانی شهری»، به تحلیل ابعاد این ناهماهنگی نهادی پرداخته و در پی ارائه مدلی تجمیعی برای اداره کارآمدتر شهر تهران است.
مفهوم حکمرانی چندسطحی؛ از تئوری تا کاربست
حکمرانی چندسطحی چیست؟ حکمرانی چندسطحی، مفهومی برگرفته از ادبیات نوین سیاستگذاری عمومی است که به توزیع قدرت و مسئولیت میان سطوح مختلف حاکمیت میپردازد. در این رویکرد، دیگر خبری از تمرکز تصمیمگیری در یک نهاد خاص نیست، بلکه هر سطح حاکمیتی (ملی، منطقهای، محلی) با نقش و مسئولیت تعریفشده، در ساختار حکمرانی مشارکت میکند. این مدل با ایجاد شبکهای از ارتباطات افقی و عمودی، بستری برای همکاری نهادی، کاهش تعارضات ساختاری و افزایش کارآمدی کلان فراهم میآورد. از منظر اندیشکدههای حکمرانی، این الگو یک چارچوب ضروری برای اداره شهرهای بزرگ و پیچیدهای مانند تهران محسوب میشود.
چالش تنوع و تداخل نهادی در تهران
تهران چند مدیر دارد؟ در شهر تهران، نهادهای متعددی بهطور همزمان در موضوعات مشابه ایفای نقش میکنند:
-
در حوزه نوسازی شهری: شهرداری، وزارت راه، بنیاد مسکن و شرکت بازآفرینی شهری.
-
در مدیریت بحران: شهرداری، سازمان مدیریت بحران کشور، وزارت کشور، هلال احمر و نهادهای نظامی.
-
در حملونقل: معاونت حملونقل شهرداری، پلیس راهور، شورای عالی ترافیک و وزارت راه.
-
در سلامت عمومی: شهرداری (سازمان بهداشت)، دانشگاه علوم پزشکی، وزارت بهداشت و مراکز منطقهای.
این ساختار پراکنده، در نبود مرجعی برای تجمیع سیاستگذاری و اجرا، منجر به تکرار مأموریتها، ناهماهنگی در تصمیمگیری، و اتلاف منابع میشود. شهروندان نیز اغلب با سردرگمی مواجهاند؛ نمیدانند مطالبهشان را از چه نهادی باید پیگیری کنند.
پیامدهای عدم انسجام نهادی
وقتی نهادها با هم حرف نمیزنند نبود سازوکار مشخص برای هماهنگی، عواقب قابلتوجهی در سطوح مختلف دارد:
-
اجرای ناقص یا متوقفشده پروژههای کلان شهری.
-
تعارض در سیاستهای اجرایی در حوزههایی چون زیستمحیطی، ترافیکی و معماری شهری.
-
پاسخگویی ضعیف به بحرانها به دلیل نبود سناریوی مشترک.
-
تضعیف اعتماد عمومی به عملکرد حاکمیت شهری.
از منظر حکمرانی، این وضعیت مانعی اساسی برای تحقق توسعه پایدار شهری، عدالت فضایی و افزایش کیفیت زندگی در کلانشهر تهران است.
مرور تجربههای بینالمللی
استانبول، سئول، مکزیکوسیتی؛ سه درس کلیدی در استانبول، ایجاد شهرداری کل (İBB) با اختیار برنامهریزی، بودجهریزی و هماهنگی نهادی، موجب یکپارچگی در مدیریت پروژههای شهری شده است. در سئول، پلتفرم دیجیتال «One Seoul» ساختاری برای تبادل داده بلادرنگ، همافزایی تصمیمات و مشارکت نهادها فراهم کرده است. در مکزیکوسیتی، شورای هماهنگی کلانشهری، با نقش میانجی در پروژههای فرابخشی و بودجهریزی مشارکتی، موفق به کاهش تداخلهای نهادی شده است.
این نمونهها به ما میآموزند که ساختار قانونی، اختیار نهادی، و اراده سیاسی سه رکن کلیدی در تحقق حکمرانی چندسطحیاند. اندیشکدههای شهری در این کشورها، نقش پررنگی در طراحی ساختار و تدوین سیاستهای اجرایی ایفا کردهاند.
پیشنهاد مدل نهادی برای تهران
تشکیل شورای عالی حکمرانی شهری تهران پیشنهاد اصلی این مقاله، ایجاد یک نهاد راهبری با عنوان «شورای عالی حکمرانی شهری تهران» است که مأموریت آن، سیاستگذاری کلان و هماهنگی میان نهادهای ذیربط در مدیریت شهر باشد. اجزای پیشنهادی این شورا شامل:
-
ترکیب فراگیر اعضا: نمایندگان عالیرتبه شهرداری، شورای شهر، استانداری، وزارت کشور، پلیس، وزارت راه، وزارت نیرو، سازمان برنامه و بودجه، وزارت بهداشت و شرکتهای خدماتی.
-
کارکرد هماهنگکننده: تسهیل در تصمیمگیری میانبخشی، رفع تعارض نهادی، تنظیم دستورکارهای مشترک.
-
زیرساختهای فناورانه: پلتفرم هوشمند اشتراک داده، رصد بلادرنگ پروژهها و داشبورد عملکرد نهادها.
-
مبنای حقوقی: ایجاد از طریق لایحه قانونی دولت یا مصوبه شورای عالی اداری کشور.
نقشه راه اجرایی برای تحقق مدل پیشنهادی
-
اجرای طرح پایلوت در سه حوزه اولویتدار: ترافیک، بازآفرینی شهری، و مدیریت بحران.
-
تهیه اطلس نهادی تهران با شناسایی تداخلها و خلأهای ساختاری.
-
استفاده از ظرفیت اندیشکدههای حکمرانی، گروههای دانشگاهی و مراکز پژوهشی در تدوین مدل اجرایی.
-
برگزاری جلسات منظم بیننهادی در سطح مدیران ارشد برای همراستایی در سیاستها.
-
ارزیابی دورهای عملکرد شورا و تطبیق سیاستها با دادههای میدانی.
جمعبندی و چشمانداز آینده
حکمرانی همراستا، تهران کارآمد تهران نیازمند مدلی جدید در اداره خود است؛ مدلی که به جای تمرکز صرف در یک نهاد، شبکهای از نهادها را در بستر گفتوگوی نهادی، اشتراک داده و سیاستگذاری جمعی گرد هم آورد. شکلگیری «شورای عالی حکمرانی شهری تهران» میتواند نقطه عطفی در گذار از اداره بخشی به حکمرانی هماهنگ باشد.
اندیشکدهها و نهادهای دانشگاهی، بهعنوان بازیگران دانشی این حوزه، نقشی کلیدی در طراحی، ارزیابی و ارتقای این مدل خواهند داشت. تحقق حکمرانی چندسطحی، نه صرفاً یک ضرورت فنی، بلکه گامی در راستای عدالت شهری، شفافیت نهادی و ارتقای سرمایه اجتماعی در کلانشهر تهران است.
