بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور
ساختار فرهنگی کشور، با وجود گستره چشمگیر نهادها و منابع مالی قابلتوجه، همچنان با ضعفهای مزمن راهبردی مواجه است. بررسیهای اندیشکدههای تخصصی حوزه فرهنگ نشان میدهد که این ساختار در ایفای نقش هدایتگر و الهامبخش در عرصه فرهنگ عمومی ناکام بوده و عمدتاً واکنشی، دیرهنگام و سطحی عمل کرده است.
رهبر معظم انقلاب با طرح مفهوم کلیدی «بازسازی انقلابی»، بر ضرورت تحولی عمیق و نرمافزاری در ذهنیت فرهنگی جامعه تأکید کردهاند؛ تحولی که نه در بازآراییهای صوری، بلکه در بازتعریف عقلانیت حاکم بر نهادهای فرهنگی و احیای پیوند واقعی مردم و حاکمیت فرهنگی معنا پیدا میکند.
اندیشکدهها بهعنوان نهادهای مشورتی و تصمیمیار، نقش مهمی در تحلیل ریشههای ناکارآمدی فرهنگی و پیشنهاد مسیرهای تحولآفرین ایفا میکنند. از منظر این اندیشکدهها، مسئله اصلی کشور نه فقدان نهاد، بلکه غیبت اراده تحولخواه، ناتوانی در ترجمه گفتمان انقلاب اسلامی به سبک زندگی، و ضعف نظام تشخیص اولویتهاست.
تحول فرهنگی پایدار، نیازمند احیای مأموریت تمدنی نهادهای فرهنگی و تعریف مجدد جایگاه آنها از دیدگاه اندیشکدههای راهبردی است؛ اندیشکدههایی که باید با تمرکز بر فرآیندهای نرم، نقشآفرین در بازسازی ذهنیت عمومی، بازتعریف هویت فرهنگی و جهتدهی به اراده جمعی جامعه باشند.
در نهایت، مسیر بازسازی فرهنگی کشور از دل اندیشکدههایی عبور میکند که فرهنگ را نه در قالب شعاری، بلکه بهمثابه یک نظام نرمافزاری تمدنساز میفهمند و برای آن نسخهای عملیاتی، بومی و آیندهنگر ارائه میکنند.
بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور، بر مبنای درک تحول بهعنوان فرآیندی نرمافزاری و گفتمانی تعریف میشود؛ تحولی که هدف آن تغییر در ذهنیت جامعه، بازتعریف هویت فرهنگی، و فعالسازی اراده جمعی در جهت اهداف تمدنی انقلاب اسلامی است.
یافتههای کلیدی گزارش به شرح زیر است:
- بازسازی انقلابی، فرآیندی نرمافزاری است که باید ذهنیت مسلط بر جامعه را دگرگون سازد؛ نه صرفاً مجموعهای از تغییرات ساختاری یا بروکراتیک.
- رئیسجمهور مسئول مستقیم این بازسازی است؛ چرا که از یکسو نماینده جمهور مردم است و از سوی دیگر محور اجرای سیاستها در نظام حاکمیتی. وی باید با ایجاد ائتلافی گسترده از نیروهای فرهنگی متعهد و مسئولپذیر، رهبری تحول فرهنگی را در دست گیرد.
- دستگاههای فرهنگی باید از وضعیت سیاستزدایی خارج شوند و به نهادهایی تبدیل شوند که دارای قدرت تحلیل، تشخیص گفتمانی، و توان مداخله فعال در شکلدهی فرهنگ عمومیاند.
- انقلاب اسلامی با تزریق نرمافزاری گفتمان خودباوری، استقلال و نقد تمدن غرب، زیرساختهای فرهنگی جدیدی در ذهن ملت پدید آورده است؛ بازسازی انقلابی، تداوم خلاق این مسیر است.
- ساختار فرهنگی کشور برای ایفای نقش تمدنی، نیازمند یک «جریان هدایت» پویا و زنده است؛ جریانی که با ارتقاء سطح تشخیص در مردم و نخبگان، فرآیند هدایت فرهنگی را از یک مدل صرفاً نهادی و اداری، به یک شبکه معنادار و زاینده تبدیل کند.
چالشها و گلوگاههای راهبردی
بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور، در مواجهه با مجموعهای از چالشهای عمیق و ریشهدار قرار دارد که مانع از تحقق ظرفیتهای تمدنی فرهنگ در جمهوری اسلامی شدهاند. مهمترین این گلوگاهها عبارتاند از:
۱. سیاستزدایی از نهادهای فرهنگی
بسیاری از نهادهای فرهنگی کشور در گذر زمان به ساختارهایی صرفاً اجرایی، منفعل و فاقد قدرت تصمیمسازی کلان تبدیل شدهاند. این وضعیت موجب شده است که در مقاطع حساس سیاسی و اجتماعی، واکنشی مؤثر، بههنگام و راهبردی از سوی این دستگاهها مشاهده نشود.
۲. گسست از مردم و ناکامی در ایجاد پیوند فرهنگی
نهادهای فرهنگی در ایفای نقش واسطهای خود میان گفتمان ولایت و جامعه ناتوان بودهاند. این گسست موجب کاهش سرمایه اجتماعی حاکمیت فرهنگی و تضعیف توان بسیج فرهنگی مردم در مسیر آرمانهای انقلاب اسلامی شده است.
۳. غلبه نگاه شکلی بر تحول نرمافزاری
رویکرد غالب در برنامههای اصلاحی فرهنگی، معطوف به تغییرات صوری، سازمانی یا تشکیلاتی است. این در حالی است که بدون تحول در «نرمافزار ذهنی و گفتمانی» جامعه، هیچ اصلاح ساختاری نمیتواند منجر به تحول پایدار شود.
۴. دیوانسالاری فرساینده و مقاومت در برابر تغییر
ساختار فرهنگی دولت گرفتار بوروکراسی گسترده، سلسلهمراتبی و پرهزینهای است که در برابر نوآوری، چابکی و تحولپذیری مقاومت دارد. این نظام اداری توان پاسخ به اقتضائات محیط فرهنگی متحول را از دست داده است.
۵. انفعال نهادی در بحرانهای فرهنگی و اجتماعی
در بحرانهایی نظیر اغتشاشات ۱۴۰۱، دستگاههای فرهنگی فاقد تحلیلهای راهبردی، برنامه واکنشی مؤثر و ارتباط معنادار با افکار عمومی بودند. تحلیلهای رسمی عمدتاً به کلیشههای فرسوده، نگاه تدافعی و تبیینهای آسیبشناسانه محدود شده و نتوانستند روایت مؤثر و برآمده از گفتمان انقلاب را تولید و تثبیت کنند.
پیشنهادهای سیاستی
۱. احیای جریان مسئولیت در دستگاههای فرهنگی
- بازتعریف جایگاه نهادی نهادهای فرهنگی از «مجری برنامههای ابلاغی» به «تصمیمساز فرهنگی» که قدرت تحلیل، اقدام و پاسخگویی در برابر تحولات جامعه را دارد.
- ارتقاء شایستگی مدیران فرهنگی با تمرکز بر آموزشهای راهبردی برای تحلیل تحولات اجتماعی، تشخیص موقعیتها و فهم مأموریت تمدنی نهاد خود.
- بازآفرینی مأموریت فرهنگی در سطح هر سازمان از طریق سندهای مأموریت مبتنی بر گفتمان ولایت و تمدن اسلامی.
۲. تشکیل ائتلاف فرهنگی انقلابی
- شناسایی و جذب نیروهای فرهنگی خودجوش، متعهد و صاحب دغدغه که خارج از ساختارهای رسمی، در پی تحقق ارزشهای انقلاب اسلامی فعالیت میکنند.
- ایجاد سازوکار اتصال این نیروها به دولت از طریق الگوهایی مانند «شبکه نخبگان فرهنگی»، «اتاقهای اندیشهورز» و «ائتلافهای مسئولیتمحور» بهصورت غیرمتمرکز، منعطف و مأموریتگرا.
- پرهیز از سهمخواهیهای مرسوم سیاسی با تأکید بر حفظ هویت مستقل نیروهای فرهنگی و تمرکز بر پیوند ایمانی و راهبردی با اهداف کلان انقلاب، نه منافع جناحی یا سازمانی.
۳. بازطراحی ارتباط دولت با مردم در حوزه فرهنگ
- نهادینهسازی مشارکت مردم در طراحی و اجرای سیاستهای فرهنگی از طریق شوراهای مشورتی مردمی، پلتفرمهای تعاملی و سازوکارهای تصمیمسازی جمعی.
- بهرهگیری هوشمند از ابزارهای نوین ارتباطی مانند شبکههای اجتماعی، پادکستها، روایتهای دیجیتال و پویشهای فرهنگی آنلاین، بهمنظور فعالسازی «گفتوگوی فرهنگی راهبردی» میان مردم و حاکمیت.
- بازسازی اعتماد اجتماعی از طریق شفافسازی فرآیندهای سیاستگذاری فرهنگی و پاسخگویی نهادی به دغدغههای عمومی.
۴. بازسازی محتوایی ساختار فرهنگی
- تولید گفتمانهای فرهنگی مبتنی بر خودباوری، عدالت، استقلال و روحیه انقلابی، متناسب با زیستبوم ایرانی-اسلامی و مقتضیات جهانی.
- عبور از اقدامات نمایشی و شعاری با تمرکز بر روایتپردازی عمیق، پیوسته و اثربخش در ذهنیت عمومی جامعه بهویژه نسل جوان.
- توانمندسازی بدنه فرهنگی برای تولید معنا در رقابت با گفتمانهای رقیب منطقهای و بینالمللی.
۵. چابکسازی و بازآرایی ساختارهای فرهنگی
- ارزیابی عملکرد نهادهای فرهنگی بر مبنای اثربخشی واقعی در تغییر رفتار فرهنگی، نه صرف گزارش عملکرد یا تعداد برنامهها.
- حذف ساختارهای ناکارآمد و تکراری که فاقد قدرت گفتمانی یا توان پیوند با جامعه هستند.
- بازطراحی ساختارهای موجود بر اساس مأموریت تمدنی انقلاب اسلامی و ایجاد سازمانهایی سبک، منعطف، و مسئول در قبال نتایج فرهنگی نه صرفاً وظایف اداری.
نتیجهگیری راهبردی
بازسازی انقلابی ساختار فرهنگی کشور، صرفاً یک اصلاح اداری یا تغییر نهادی نیست؛ بلکه پروژهای نرمافزاری، سیاسی و تمدنی است که هدف آن بازتعریف نسبت مردم، دولت و نظام فرهنگی با گفتمان انقلاب اسلامی است. این تحول، بدون تصمیمی قاطع و آگاهانه در سطح عالی حاکمیت و بدون ائتلافی فعال از کنشگران مؤمن، مسئولپذیر و خودجوش فرهنگی به سرانجام نخواهد رسید.
نقش رئیسجمهور در این مسیر، صرفاً اجرایی نیست، بلکه بهمثابه نماینده مردم در دولت و محور هماهنگی حاکمیتی، باید رهبری این بازسازی را بر عهده گیرد و با تکیه بر ظرفیت اجتماعی انقلاب، شبکهای از نقاط مؤثر و انقلابی را به هم پیوند دهد.
دستگاههای فرهنگی نیز تنها زمانی میتوانند در این پروژه موفق عمل کنند که از وضعیت انفعالی، بروکراتیک و مصرفی خارج شوند و به سامانههایی فعال در تشخیص موقعیت، تولید معنا، و جهتدهی فرهنگی جامعه تبدیل گردند.چنانچه این بازسازی در بستر عقلانیت انقلابی، پیوند زنده با مردم و توجه به رسالت تمدنی جمهوری اسلامی محقق نشود، شکاف میان ساختار فرهنگی و واقعیت اجتماعی تعمیق یافته و ظرفیت تمدنسازی انقلاب اسلامی تضعیف خواهد شد.
منبع: