عدالت اجتماعی
حجت الاسلام والمسلمین صادق اکبری اقدم
عدالت اجتماعی یکی از مفاهیم بنیادین در علوم انسانی است که نقش تعیینکنندهای در شکلگیری رفتار شهروندی، مشارکت سیاسی، احساس تعلق اجتماعی و سطح اعتماد عمومی ایفا میکند. نوع برداشت افراد از عدالت اجتماعی نهفقط متأثر از عوامل فردی، بلکه محصول محیطهای نهادی و تجربههای تربیتی آنان نیز هست. در این راستا، دکتر صادق اکبری اقدم در یکی از مطالعات تطبیقی برجسته خود به بررسی نقش دو نهاد اصلی آموزش رسمی در ایران یعنی حوزه علمیه و دانشگاه در شکلدهی به نگرش افراد نسبت به عدالت اجتماعی پرداخته است. مطالعه یادشده با بهرهگیری از دادههای پیمایشی در شهر قم، تلاش کرده است به این پرسش پاسخ دهد که آیا تفاوتی معنادار در نگرش به عدالت اجتماعی میان دانشآموختگان دو نهاد آموزشی یادشده وجود دارد؟ و اگر بلی، این تفاوتها در چه ابعادی خود را نشان میدهند؟ پژوهش صادق اکبری اقدم از این جهت اهمیت دارد که با تلفیق مبانی نظری غربی و اسلامی، سعی کرده تصویری جامع از عوامل نهادی مؤثر بر شکلگیری نگرشهای اجتماعی در جامعه ایران ارائه دهد.
عدالت آموزشی
چارچوب نظری و روش تحقیق
این پژوهش با تکیه بر چارچوب مفهومی عدالت در نظریه جان راولز و نیز آموزههای قرآنی و روایی اسلامی، به تعریف چندبعدی از عدالت اجتماعی دست یافته است که شامل احساس عدالت، نگرش به معیارهای توزیع (نیاز، شایستگی، برابری)، ارزیابی شکافهای طبقاتی، و درک ساختار طبقاتی جامعه است. روش پژوهش پیمایشی بوده و جامعه آماری آن شامل 800 نفر از طلاب و دانشجویان شهر قم است که با استفاده از نمونهگیری خوشهای چندمرحلهای انتخاب شدهاند. ابزار گردآوری دادهها، پرسشنامهای معتبر برگرفته از مطالعات یعقوبی و سایر منابع داخلی بوده است. تحلیل دادهها نیز با استفاده از آزمونهای آماری مناسب همچون آزمون تی مستقل، آزمون لون و آزمون کی-دو انجام شده است.
یافتههای کلیدی پژوهش
-
تفاوت معنادار در احساس عدالت
میانگین احساس عدالت اجتماعی در میان طلاب بهطور معناداری بالاتر از دانشجویان است. به بیان دقیقتر، طلاب حوزه علمیه وضعیت عدالت در جامعه را بهتر ارزیابی میکنند. این یافته با تفسیر دکتر صادق اکبری اقدم نشان میدهد که محیطهای حوزوی به دلیل ساختار معنویتر و منسجمتر، منجر به ادراک خوشبینانهتری از عدالت میشوند.
اختلاف در معیارهای عدالت:
طلاب بیشتر به عدالت نیازمحور اعتقاد دارند، در حالی که دانشجویان عدالت شایستگیمحور را معیار عادلانهتری میدانند. از نظر اکبری اقدم، این اختلاف بازتاب جامعهپذیری متفاوت این دو گروه است: یکی تحت تأثیر آموزههای دینی و دیگری متأثر از فضای رقابتی و عقلانی دانشگاهی.
ارزیابی شکاف طبقاتی:
طلاب بر این باورند که شکاف طبقاتی نسبت به گذشته کاهش یافته و در آینده نیز کاهش بیشتری خواهد یافت. در مقابل، دانشجویان وضعیت فعلی نابرابری را نامطلوبتر ارزیابی میکنند و نسبت به آینده نیز بدبینترند. این یافتهها به تعبیر صادق اکبری اقدم، نشان از درک متفاوت از فرصتها و نابرابریهای اجتماعی در دو محیط آموزشی دارد.
درک از ساختار طبقاتی:
اگرچه در هر دو گروه، اکثریت افراد جامعه در طبقه متوسط تصور شدهاند، اما تحلیلهای عمیقتر نشان میدهد که دانشجویان درک دقیقتری از پراکندگی طبقاتی و عوامل مؤثر بر آن دارند.
دلالتهای سیاستی و فرهنگی
دلالتهای سیاستی و فرهنگی یافتههای پژوهش دکتر صادق اکبری اقدم حاکی از آن است که نهاد آموزش، صرفاً وسیلهای برای انتقال دانش نیست، بلکه بستری برای بازتولید یا تحول در نگرشهای بنیادی افراد به مقولات اجتماعی است. در نتیجه، طراحان نظام آموزشی باید این نقش تربیتی و هنجاری را بهعنوان هدفی راهبردی در برنامهریزیها لحاظ کنند.
برخی پیشنهادهای عملی عبارتاند از:
- تقویت مؤلفههای تربیتی و اخلاقی در برنامههای دانشگاهی برای بازسازی احساس عدالت و تعلق اجتماعی؛
- ایجاد کرسیها و کارگاههای گفتوگو میان طلاب و دانشجویان در موضوعات عدالت، نابرابری و مسئولیت اجتماعی؛
- حمایت از پژوهشهای بینرشتهای حوزه و دانشگاه با محوریت عدالت اجتماعی؛
- طراحی سرفصلهای مشترک با محور ارزشهای اسلامی و عدالتمحور در مقاطع کارشناسی و کارشناسی ارشد؛
- استفاده از تجربههای موفق حوزه در نهادینهسازی اخلاق و عدالت، برای الگوبرداری در محیط دانشگاهی.
مطالعه «بررسی رابطه نگرش به عدالت اجتماعی و محیط آموزشی» به قلم حجت الاسلام صادق اکبری اقدم و همکاران، نشان میدهد که تفاوت در محیطهای نهادی میتواند به تفاوتهای معنادار در ادراک و نگرش به عدالت منجر شود. این پژوهش، با تلفیق نگاه تجربی و نظری، هشدار میدهد که تضعیف کارکردهای تربیتی و هویتی در دانشگاهها میتواند به افزایش احساس بیعدالتی، بیاعتمادی و واگرایی اجتماعی در نسل جوان منجر شود. در مقابل، بهرهگیری از ظرفیتهای فرهنگی و تربیتی حوزههای علمیه در تقویت عدالتمحوری، میتواند به شکلگیری نسلهایی امیدوار، متعهد و مشارکتجو یاری رساند. از این رو، پیشنهاد میشود یافتههای این مطالعه در دستور کار نهادهایی چون شورایعالی انقلاب فرهنگی، وزارت علوم، دفتر همکاری حوزه و دانشگاه، و مراکز مطالعات راهبردی فرهنگی قرار گیرد.
منبع:
فرهنگ در دانشگاه اسلامی سال چهارم بهار 1393 شماره 1، صادق اکبری اقدم و همکاران
https://ensani.ir/file/download/article/20170408082751-10114-4.pdf